تاريخ : یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:نبرد با شیاطین, | 16:15 | نويسنده : ranius

نویسنده:دارن شان

تعداد جلد:10

معرفی و لینک دانلود رمان در ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 19 آذر 1390برچسب:دارن شان, | 21:53 | نويسنده : ranius

این دفعه می خوام از یکی از دو نویسنده ی معروف حال حاضر در زمینه ی کتاب های فانتزی و ترسناک بنویسم.یک نویسنده خلاق با نام دارن شان.برای خواندن زندگی نامه به ادامه مطلب برید.احتمال گذاشتن لینک دانلود کتاب های دارن شان هم زیاده.تا ببینم چی میشه.



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:, | 16:45 | نويسنده : ranius

محرم،ماه ازنو ساخته شدن انسان است.به امید آنکه بتوانیم خود را در ای ماه ار نو بسازیم.

فرا رسیدن ماه محرم و شهادت امام حسین (ع) را به تمامی شیعیان جهان تسلیت می گوییم.



تاريخ : سه شنبه 8 آذر 1390برچسب:, | 18:1 | نويسنده : ranius

 

هنری بک در سرداب های زیرزمینی قلعه الموت، در نزدیکی دریای خزر، طومارهایی یافته است که شواهد جدیدی در مورد قالیچه های پرنده به دست می دهد.این طومارها که به طرز خارق العاده ای سالم مانده اند، در اوایل قرن سیزدهم میلادی توسط یک محقق یهودی به نام اسحاق بن شریره نوشته شده است.

 

پس از آن که پروفسور جی. دی . سپتیموس، زبان شناس مشهور، این متون را از زبان فارسی به انگلیسی ترجمه کرد، این دست نوشته ها باعث جنجال های زیادی در جامعه علمی جهان شدند. مدت کوتاهی پس از انتشار ترجمه این متون، کنفرانسی با حضور کارشناسان برجسته بین المللی در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی لندن برگزار شد. بسیاری از مورخان با حمله به بک، این دست نوشته ها را جعلی خواندن. اما پروفسور سپتیموس که به خاطر عدم شرکت بک در این کنفرانس به خاطر تولد فرزندش دفاع از او را به عهده داشت، گفت که این متون باید به طور دقیق مورد بررسی قرار بگیرند.

 

قدمت این دست نوشته ها اکنون در انستیتوی لئوناردو داوینچی شهر تریست، به کم روش رادیو کربن در حال تعیین است.

 

بنا بر نوشته های بن شریره، حکام مسلمان متعصب آن زمان قالیچه های پرنده را وسیله ای شیطانی می دانسته اند و به همین خاطر دانش و سازندگان آن را سرکوب کرده اند و ردپای آن را از تاریخ به دقت پاک کرده اند.هر چند قالیچه های پرنده تا اواخر قرن سیزدهم میلادی بافته و فروخته می شده اند، اما استفاده از آن در انحصار افراد خاصی بوده است.

 

بنابر یادداشت های بن شریره، نخستین اشارات به قالیچه های باستانی در دو متن باستانی صورت گرفته است. یکی از این کتاب ها، مجموعه ای از ضرب المثل ها است که توسط شامشاد، وزیر نبوکدنزر پادشاه بابلی جمع آوری شده است و منبع دیگر، مجموعه ای از گفتگوهای باستانی است که توسط شخصی به نام ژوزفوس نگاشته شده است.

بر اساس نوشته های بن شریره، قالیچه های پرنده ای که می توانستند چند متر بر فراز زمین شناور باشند، نخستین بار توسط کیمیاگران و صنعت گران دربار ملکه صبا ساخته شد و ملکه صبا آن را به نشانه عشق خود برای حضرت سلیمان فرستاد. اما وقتی ملکه صبا خبر برخورد سرد حضرت سلیمان را با هدیه اش شنید، دل شکسته شد و صنعت گران خود را از دربار بیرون کرد. این صنعت گران در نهایت در ناحیه بین النهرین و در نزدیکی شهر بغداد ساکن شدند و کسب و کار خود را ادامه دادند.

بن شریره در یادداشت های خود به توضیح چگونگی کار این قالیچه های پرنده می پردازد، اما متأسفانه اکثر اصطلاحات و عبارات فنی به کار رفته در این قسمت قابل فهم نیست. اما از قسمت های قابل خواندن متن چنین بر می آید که قالیچه های پرنده هم مانند قالیچه های معمولی روی دار بافته می شده اند و تفاوت آنها با قالیچه های معمولی در مرحله رنگرزی بوده است. صنعتگران دربار ملکه صبا گل مخصوصی «به دست آمده از چشمه های کوهستان» کشف کرده بودند که هنگامی که در معرض حرارت شدید، «داغ تر از آتش حلقه هفتم جهنم» در ظرفی محتوی روغن یونانی قرار می گرفت، خاصیت ضد مغناطیسی پیدا می کرد. با توجه به مغناطیس بودن کره زمین، وجود میلیون ها محور مغناطیسی که از قطب جنوب تا قطب شمال کشیده شده اند، قالیچه هایی که الیافشان به این گل آغشته می شد می توانستند از سطح زمین فاصله بگیرند. این فاصله با توجه به غلظت و میزان گل به کار رفته، از یک متر تا چند ده متر می رسید. محورهای مغناطیسی مانند ریل های هوایی عمل می کردند و قالیچه می توانست در امتداد این محورها پیش رود.

براساس یادداشت های بن شریره، کتابخانه اسکندریه تعداد زیادی از این قالیچه های پرنده را در اختیار داشته است و آن را برای گردش میان قفسه های مملو از پاپیروس کتابخانه، در اختیار مراجعه کنندگان به کتابخانه می گذاشته است. این کتابخانه که در یک زیگورات قرار داشته است، بیش از 40 هزار طومار خطی در اختیار داشته است که توسط سیصد نسل از کاتبان نگاشته شده بود. سقف این کتابخانه آن قدر بلند بوده است که بسیاری از مراجعه کنندگان ترجیح می داده اند به حالت شناور در هوا و روی قالیچه های پرنده مطالعه کند. براساس یادداشت های بن شریره، ساخت قالیچه های پرنده در سرزمین های اسلامی به دو دلیل سرکوب شد.

نخست این که حکام متعصب مسلمان می گفتند بشر قرار نیست پرواز کند و قالیچه های پرنده باعث به هم خوردن نظم امور می شوند. دلیل دوم بیشتر اقتصادی بود. بسیاری از اشراف و ثروتمندان عرب ثروت خود را مدیون گله های شتر و اسب خود بودند و دلشان نمی خواست چند صنعتگر فقیر و بی چیز با ساخت قالیچه های پرنده کسب و کار آنها را نابود کنند.

قالیچه های پرنده در زمان حکومت خلفای اموی و عباسی به شدت سرکوب شدند و در نهایت در سال 1226 میلادی و با حمله مغول به آسیای مرکزی، در هرات و بلخ و بخارا حمام خون به راه افتاد. مغول در جریان غارت و تاراج خود، چند قالیچه پرنده هم پیدا کردند و هنگامی که مردی به آنها گفت این قالیچه ها تیزروتر از اسب های پاکوتاه مغول هستند، چنگیرخان چنان از این توهین برآشفته شد که سر مرد را از تنش جدا کرد و دستور داد تمام قالیچه های پرنده قلمروی وسیعش را جمع آوری و نابود کنند.



تاريخ : سه شنبه 8 آذر 1390برچسب:, | 17:49 | نويسنده : ranius

این 3 بخش احتمالا تا هفته ی دیگر به وبلاگم اضافه میشند.مشاهیر تاریخ مثل زندگی نامه ی کوروش،اسکندر کبیر و...

اولین مشاهیریم که بذارم احتمالا شنبست.می خوام اولیو با الطایر بن لا احمد شروع کنم.برای کسانی که این شخص را نمی شناسند بنویسم که اگر بازی assassin's creed رو بازی کرده باشید،الطایر همون altairاست.ممکن است درباره ی خود فرقه ی قاتل حشاشیون(assassin's)نیز مطالبی رو بذارم.همینطور وقایع مهم تاریخی.دانستنی ها ومطالب جالب هم احتمالا سعی می کنم مثلا راجع به چشم و عقل شترمرغ نذارم!اگه بذارم چیز هایی رو میذارم که باسه ی خودم کاملا جدید باشه.یا چیز هایی که می بینم خیلی ها دوست دارند بدونند.(برای مثال یوفو ها)

اگه دوست داشتید نظر بذارید تا بازم مطلب بذارم.



تاريخ : دو شنبه 7 آذر 1390برچسب:, | 16:0 | نويسنده : ranius

دیروز یه امتحان حرفه و فن ازمون گرفتند،سر امتحان معلمه یه کتاب رو پای یکی از بچه ها دید.رفت جلو گفت:خجالت نمی کسی تقلب می کنی؟
پسره گفت آقا به خدا بازش نکردیم...بغلیشم گفت آقا راست میگه فقط کتابو همینجوری گذاشته بود رو پاش!بعد نصفه بچه ها شروع کردن به تایید کردن.یکی یهو داد زد:آقا به خدا راست میگه.هنوز وقت نکرده کتابو وا کنه!

یه امتحانه دیگه بود،پسره یه کاغذ داد عقب گفت کف دستم جوابو بنویس.دستشو آورد عقب،منم هی سوالو می نوشتم.هی خودکار نمی نوشت.آخر سر داد زدم:خب احمق جون کفه دستت عرقیه،خودکار روش نمی نویسه دیگه!



تاريخ : پنج شنبه 3 آذر 1390برچسب:, | 22:48 | نويسنده : ranius

سر کلاس دو تا جلوییام داشتن باهم دعوا میکردن،یکیشون با فخر به اونیکی گفت:من امتحان قبلیو نیم نمره بیشتر شدم.گفتم:چند شدی؟

14/75!!!!!!!!!!!!



تاريخ : سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:عکس بچگی های افراد مشهور, | 15:13 | نويسنده : ranius

اینو خودم این بلا هارو سرش آوردم!منبع عکس رو زیرش نوشته.

حالا چند تا سوال:

 

 

 

 

این عکسای خوشگلو گوگول مگول بچگی های کیاست؟(راهنمایی عکس دوم:به حالت گونه و چشاش دقت کنین)

کی میتونه حدس بزنه؟هفته ی دیگه 3شنبه جوابشونو میدم.



تاريخ : پنج شنبه 19 آبان 1390برچسب:پ نه پ, | 22:31 | نويسنده : ranius

ریزعلی خواجوی،در آن هوای سرد،پیراهن خود را بر سر چوبدستی اش زد نفت بر روی آن ریخت و آن را آتش زد و وارد تونل قطار شد.و آن زمان که راننده ی قطار گفت:تو دهقان فداکاری؟

پ نه پ کریس آنجلم اومدم قطارو غیب کنم!

معلمه زبان داداش کوچیکم کتابو می گیره بالا می گه:is it a dog? داداشمم خیلی شیک میگه: پـَـــ نــه پـَـــ این بابا بزرگ من جوراب گوشش کرده!

رفتم خونه ی دوستم،بهش می گم قبله کدوم وره؟میگه می خوای نماز بخونی؟پ نه پ میخوام ماهوارتونو تنظیم کنم!

رفتم انشامو خوندم،معلمه گفت اینو به سبک خودت نوشتی؟

پ نه پ در آشپزخانه ای به سبک استیل البرز نوشتم!

زنگ زدم خونه به مامانم می گم مامان منو گرفتن.میگه:اوا خاک به سرم ارشاد؟

پ نه پ سازمان نخبگان ایران!

 

رفتم آسايشگاه برا ديدن سالمندان يارو ميگه اومدي عيادت؟ميگم: پـَـــ نــه پـَـــ اومدم دوتا از اين پيرمردارو ببرم بزرگ كنم.
 
رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بيارم، مربيه ميگه: بچه رو ميبريدش؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ همينجا ميخورمش!!!
 
میگه امتحانِ چی داری؟؟؟ میگم وصایا,,, میپرسه وصایای امام؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ وصایای الیزابت تیلور...........!!!!
 
به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟ میگه از شوهرش؟؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد!!!!
 
گزارش گر صدا و سیما در حال تهیه گزارش از وضعت کار و اشتغال جوانان... سلام شمااز وضعیت کاری جوانان راضی هستین؟؟ بله... -خودتون کجا کار می*کنید؟؟ ...- تو گاوداری..!!! - کارگر هستین؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ .گـاویم...لباس کارگر پوشیدیم میخوایم از بیمه بیکاری استفاده کنیم
 
دوستم رفته یه فیلم برداشته با عکس جلد دراکولا و یک +18زیرش.میگه به نظرت فیلم ترسناکه؟ پـَـــ نــه پـَـــ فبلم کمدیه! میگه:چرت نگو پس این +18 چیه؟ میگم اونو گذاشتن زیر 18 سال از خنده غش نکنند!
 
رفتم خواستگاري ميرم تو اتاق كه با دختره خصوصي صحبت كنم دختره ميگه ميخاي باهام ازدواج كني ميگم پـَـــ نــه پـَـــ اومدم بگم چه سيبيلاي نازي داري مواظبشون باش!!!!
 
داريم راه ميريم با دوستام پام پيچ خورده، خوردم زمين ميگه كمك مي خواي؟ ميگم: پـَـــ نــه پـَـــ شماها خودتونو نجات بدين من اينجا ميمونم مقاومت مي كنم!!!!
 
تو خواستگاري بابام در گوشم ميگه واسه مهريه هم حرف بزنيم؟ پـَـــ نــه پـَـــ چيزي نگيم شايد يادشون بره واسمون مجاني در بياد!!!!!
 
دوستم رفته یه فیلم برداشته با عکس جلد دراکولا و یک +18زیرش.میگه به نظرت فیلم ترسناکه؟ پـَـــ نــه پـَـــ فبلم کمدیه! میگه:چرت نگو پس این +18 چیه؟ میگم اونو گذاشتن زیر 18 سال از خنده غش نکنند!
 
اومده تو اتاق، قاب عکس رو دیوار و دیده میگه: وای داداشتــــــــــــه؟؟؟ میگم: آره. میگه: عکسشـــــــــــــه؟؟؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ خودشه، گذاشتمش رو دیوار با دمپایی کوبیدم رو صورتش، چسبیده به دیوار!!!
 
رفتیم واسه عروسی داداشم مرغ بخریم فروشنده میگه واسه شام میخواید ؟؟؟؟؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ میخوایم بزاریموشون دم در به مهمونا خوشامد بگن


بالاخره لینک کلی کتاب 5پرسی جکسون نیز آماده شد.واقعا باید از تیم ترجمه ی این رمان در وبلاگ طرفداران پرسی جکسون تشکر کرد.اگر می خواهید به این وبلاگ سر بزنید اینجا را کلیک کنید.

لینک کلی رمان هم هم توی این پست هم تویه معرفیه پرسی جکسون می ذارم.

لینک کلی



تاريخ : جمعه 1 مهر 1390برچسب:مدرسه ها واشده, | 19:27 | نويسنده : ranius

دانلود آهنگ و لیریک(لیریک!؟!!!!هه هه هه)مدرسه ها وا شده.برید تو ادامه مطلب...



ادامه مطلب

بللللللللله!اینم جملات پادشاه بزرگ سرزمین پارس.برید ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 1 مهر 1390برچسب:, | 16:5 | نويسنده : ranius

سلام.یه خبر تاپ و دست اول براتون دارم.مدرسه ها واشده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

روز اوله مهره.هممونم شاد و عالی و با روحیه ای بالا می خوایم دو روز دیگه بریم مدرسه!!!!!(من که از همین حالا افسردگی گرفتم!)

وقراره ساله موفق با نمره هایی بالا داشته باشیم!(نقل قول:پسره ی خنگ.چرا از 15تا درس 14 تا رو تجدید آوردی!آخه من چی به تو بگم!)

و در سال تحصیلی نو باید به درس هایمان رسیدگی کنیم و خوب اونارو بخونیم

(ساعت2:

_: مشقاتو نوشتی؟

_:حالا وقت زیاده

ساعت 5

-:الان باید بری کلاسا؟مشقاتو نوشتی؟

-:می نویسم.

ساعت 8

-:مشقاتو نوشتی؟

-:الان می نویسم.

ساعت 12 شب.

-:وای چی کار کنم ساعت 12 شده.اینا چقدر زیاد بودند.اگه نخوابم صبح پا نمیشم.شاید بتونم فردا تو مدرسه بنویسمش...

واینجاست که در اتاق باز می شود

-:که مشقاتو نوشتی هان؟!پوست از سرت می کنم....

روز بعد...

بغل دستیم:چرا مشقاتو ننوشتی؟زود باش بیا از روی من بنویس.

5دقیقه بعد...

مبصر:برپا

معلم:چی؟!مشقاتو ننوشتی؟.......)

وباید در سال جدید تحصیلی به هم کلاسی هایمان در دروس کمک کنیم.

(من هیچی نخوندم.کتابمم یادم رفت بذارم تو جامیز.

-:اشکالی نداره.می تونی از کتاب من استفاده کنی!

-:ممنون.تو خیلی مهربونی.

-:قابلی نداشت.یاد حرف بابا بزرگم افتادم.تو نیکی می کن و در دجله انداز...)

و همینطور باید سر کلاس ساکت باشیم و به حرف معلم ها گوش کنیم.

(تا روش به تختس بقیشو بگو...

-:راست میگه.بقیشو بگو...

-:منم باهاشون موافقم...

-:داشتم می گفتم.دیشب رفته بودیم خونه ی پسر نوه ی پسر کوچیکه ی عموی بزرگه بابام...آقا نبودی یهو دعوا شد...)

و باید از آدات بد سال های قبل اجتناب کنیم

(-:اس ام اس:الان چی دارین؟

-:اس ام اس:ما ریاضی داریم.

-:اس ام اس:خوش به حالتون. ما تاریخ داریم.این درسه همون پار سالم خوابا ور بود...)

تا بتونیم نمرات خوبی رو در کارنامه کسب کنیم.

(آفرین پسرم.معدلت بالاخره 20شد.

-:ممنون مامان.دوستای جدیدم خیلی تو درسا کمکم می کنند.همش به خاطر اونا بود!!!!)

شاد باشید.



تاريخ : جمعه 1 مهر 1390برچسب:ارباب حلقه ها, | 15:19 | نويسنده : ranius

 

ارباب حلقه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
طرح‌های جلد سه‌گانه‌ٔ ارباب حلقه‌ها به نقاشی خودِ جی.ر.ر. تالکین در چاپ اول کتاب.

ارباب حلقه‌ها رمانی خیال‌پردازی حماسی (High fantasy) به قلم ج.ر.ر. تالکین واژه شناس و استاد دانشگاه آکسفورد نگارش شده است. این داستان ادامه‌ای بر اثر پیشین تالکین با نام هابیت است که داستانی فاتنزی می باشد. این کتاب طی ۱۲ سال از سال ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۹ که بیشتر آن در زمان جنگ جهانی دوم[۱] بوده نگارش شده است. اگر چه این کتاب در بین خوانندگان به شکل یک سه گانه جا افتاده است، اما در ابتدا بنا بود تا این اثر جلد اول کتاب سیلماریلیون باشد که نویسنده بخاطر دلایل اقتصادی تصمیم گرفت تا جلد دوم را حذف کند، و کتاب ارباب حلقه‌ها را در سال ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۵ در سه جلد منتشر کند.[۲] [۳] [۴] از آن زمان تا کنون کتاب ارباب حلقه‌ها بارها تجدید چاپ شده و به زبانهای زیادی ترجمه شده است، و هم اکنون یکی از مشهورترین و تاثیرگذارترین کتابهای ادبیات در قرن ۲۱ می باشد. ارباب حلقه‌ها در سال ۱۹۵۴ و ۱۹۵۵ در سه جلد - با عناوین یاران حلقه، دو برج و بازگشت پادشاه - چاپ شده‌است.

تا امروز دو تولید سینمایی بر مبنای این داستان انجام شده‌است که از میان آن دو، فیلم‌های سه‌گانه‌ای به کارگردانی پیتر جکسون شاخص‌تر هستند. این فیلم‌ها در سال‌های ۲۰۰۱، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ به نمایش درآمدند.

 

داستان

برای اطلاع بیشتر از جهان افسانه‌ای که داستان ارباب حلقه‌ها در آن می‌گذرد و برای فهرستی از نام‌ها و نام‌جای‌ها به مقاله‌ٔ سرزمین میانی مراجعه کنید (سرزمین میانی نام جهان افسانه‌ای است که داستان ارباب حلقه‌ها در آن می‌گذرد).

شخصیت پردازی

از شخصیت‌های معروف داستان می‌توان به آراگورن و سائورون اشاره کرد.آراگورن پسر اله سار تاجگذاری کرد و صلح را به ارمغان اورد. ارباب تاریکی یا سائرون شخصیت منفی اصلی اثر است و کسی است که حلقه‌ٔ یکتا را برای کنترل نوزده حلقهٔ دیگر قدرت ساخته‌است و بنابر همین مساله «ارباب حلقه‌ها» خوانده می‌شود. سائورون خود یکی از خدمت‌گزاران ارباب تاریکی قبلی - مورگوت (ملکور) - بوده که از شخصیت‌های مهم کتاب دیگر تالکین - سیلماریلیون - است. این کتاب اخیر به‌عنوان سرآغازی بر تاریخ سرزمین میانی محسوب می‌شود.

ترجمه فارسی 

سه گانهٔ تالکین در ایران اولین باز توسط ترجمه و به سال ۱۳۸۲ توسط انتشارات روزنه به چاپ رسید. هر سه کتاب دارای نقشه‌هایی از سرزمین میانه هستند. همچنین در ابتدای کتاب اول و در پایان کتاب سوم، مترجم اطلاعاتی در مورد داستان و سرزمین میانه و نژادهای ساکن آن، زبانشان، کتابت شان و... آورده‌است.

فیلم سینمایی 

سه گانه فیلم ارباب حلقه‌ها نیز به کارگردانی پیتر جکسون و تهیه شده در استودیوی به عنوان پر فروشترین فیلم در زمان اکران خود توانست از محبوبیت جهانی برخوردار شود.این فیلم در سه قسمت با نامهای یاران حلقه, دو برج, بازگشت پادشاه مابین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ تهیه و کارگردانی شده‌است.قسمت دوم آن نیز در سال ۲۰۰۳ توانست بیشترین جوایز اسکار را نصیب خود کند.این فیلم که با کمک جلوه‌های ویژه حرفه‌ای و با انیمیشن سازیه فوق العاده توسط نرم افزار ۳ بعدی ساز استودیوی تری‌دی‌اس‌مکس تهیه شده‌است. توانست به پدیده‌ای در زمان خود تبدیل شود.

دانلود کتاب ها در ادامه ی مطلب

 



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 1 مهر 1390برچسب:زندگی نامه,دانیل رادکلیف,هری پاتر, | 15:4 | نويسنده : ranius

به خاطر اینکه مجموعه ی هری پاترو معرفی کردم تصمیم گرفتم زندگی نامه ی بازیگر اصلیشو بذارم.مثل پرسی جکسونو لو گان لرمان(که بازیگر مورده علاقم هم هست).زندگی نامش تو ویکی پدیا قدیمیه.پس من چند نکته که خودم می دونستم و تو زندگی نامه نیومده رو میگم:

1-اولین بازی او در سریال دیوید کاپرفیلد بوده نه در هری پاتر

2-او در 3 فیلم آخره هری پاترم حضور داشته

3-در فیلم پسران دسامبر نیز بازی کرده

4-تا این لحظه آخرین فیلمش فیلمی در ژانر ترسناکه به نامه زن سیاه پوش(the woman in black)که به تازگی تریلرش منتشر شده است.

زندگی نامه در ادامه مطلب...



ادامه مطلب
صفحه قبل 1 ... 29 30 31 32 33 ... 35 صفحه بعد

پيچک