تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:ناهمتا,ورونیکا روث, | 15:0 | نويسنده : ranius

یه چند روزی هست که تو همه ی سایت ها یه رمان ترکیده به نام ناهمتا که میگن خیلی قشنگه.

میگن یه چیزیه در حد هری پاتر و عطش مبارزه و گرگ و میش و دقیقا به همین دلایل هم هست که من حوصلم نگرفت بخونمش!(به جز هری پاتر از اون دوتای دیگه از یکیشون خوشم نیومد از اونیکی هم متنفرم.میان گیر بگیریم می بینیم اصلا برام مهم نیست چون همین الان شش هفت تا رمان ناقص واسه خوندن دارم!)

اما گفتم بذار طرفدارای این وب از بقیه عقب نمونند!پس یه کار کردم جلو بیفتید!نه تنها جلد یک بلکه جلد دوم رو هم پیدا کردم!البته طبق معمول انگلیسی اند و http://divergent.zgig.ir/ تا فصل هفت بیشتر ترجمه نکرده.

لینک هاشم چون خیلی دیگه براش تبلیغ شده بود گفتم بذار پیکوفایل بذارم.اینا رو خودم آپ کردم!

اینم خلاصش:


داستان ناهمتا در زمان آینده و در یک تجسم دیستوپیایی* از شهر شیکاگو اتفاق می افته، شیکاگویی که با شیکاگوی زمان حال تفاوت هایی اساسی داره. دنیا دچار تحولات عظیمی شده و حکومت ها از پایه تغییر کرده. آدم ها برای ادامه ی زندگی خودشون 5 راه پیش رو دارن، انتخاب یکی از فرقه های پنجگانه. هر فرقه نشانگر یکی از خصوصیات انسان هاست و اعضای خودش رو به شکل متفاوتی نسبت به سایر فرقه ها تربیت می کنه.

این فرقه ها ابنگیشن (فداکار)، امیتی (صلح طلب)، کندور (صادق)، دانتلس (شجاع) و ارودایت (دانا) نام دارن. هرکسی که به سن شونزده سالگی برسه باید در مراسم انتخاب فرقه شرکت کنه و فرقه ی خودش رو انتخاب کنه. با این کار نشون میده که در آینده می خواد چجور آدمی بشه و چجوری بزرگ بشه و در آینده چه شغلی رو انتخاب کنه. این شخص می تونه فرقه ی که توش به دنیا اومده رو انتخاب کنه و درکنار خانوادش بمونه، یا اینکه یک فرقه ی دیگه انتخاب کنه و از خانوادش جدا بشه.

این انتخاب برای بئاتریس پرایر، انتخابی بین موندن درکنار خوانوادش و جدا شدن از اونها و رفتن به دنبال آرزوهاشه. اما بئاتریس با بقیه ی ورودی یا یه فرقی داره، یه فرق اساسی. اون یک ناهمتاست! این ویژگی درونی بئاتریس میتونه تمام زندگی خودش و اطرافیانش رو تحت الشعاع قرار بده و حتی می تونه خطرناک باشه.

اینم جلد ها:

Divergent

Insurgent

 



صفحه قبل 1 صفحه بعد

پيچک